جاذب بلا و دردسر شدم!

ساخت وبلاگ

دیشب خواب بودم از سروصدای سگ همسایه بیدار شدم رفتم دوربینها رو نگاه کردم دیدم یکی که ماسک زده توی حیاطه و داره سعی میکنه در ورودی ساختمان رو باز کنه و بیاد داخل خونه!

خیلی ترسیدم زنگ زدم به حمید و گفتم چی شده بعدش هم سریع زنگ زدم به ۱۱۰ و بعدش هم به همسایه دیوار به دیوارمون زنگ زدم بعدش صدای آژیر دزدگیر حیاط بلند شد دزده در حیاطو باز کرد و به طرف ته کوچه فرار کرد دو دقیقه بعد حمید به همراه یه مرد دیگه رسید و وقتی دید همسایه اومده در حیاطمون ، دیگه در حیاط نگه نداشت و سریع به طرف ته کوچه رفت . صدای آژیر هنوز قطع نشده بود آقا صادق همسایمون و دامادش و پسرش چوب و بیل و پارو به دست اومده بودن تو کوچه اما دزده رو توی مانیتور دیدم که رفت ته کوچه . هنوز تازه رفته بودم پایین تا به آقا صادق بگم که دزده از کدوم طرفی فرار کرد که حمید زنگ زد گفت دزد رو گرفتن . ۱۱۰ هم رسید و به همراه آقا صادق و پسرش و دامادش رفتیم ته کوچه که حدود ۱۰۰ متر جلوتر و بعداز پیچ بود . دیدم حمید یه نفرو گرفتن و منتظر ما هستن رفتم جلو تا صورت دزد رو ببینم. وقتی دیدمش جا خوردم!! اصلا باورم نمیشد!....

شوهر سابق ام بود!! ماهی خرجون!...

ما را در سایت ماهی خرجون! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dostane2 بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 13:42