یک هفته از قطع ارتباط من و فاطمه گذشت و اینکه خبری ازش نشد ، بیشتر نگرانم کرده چون با خودم میگم لابد با پسره خیلی گرم گرفته و از خداش بود من سر راهش نباشم من فاطمه رو میشناسم بیست سال با هم دوست بودیم هیچوقت نشده بود که اینجوری از حال هم بیخبر باشیم ولی اینبار انگار فرق کرده و جای دیگه ای سرگرمه...مدام فکرمو مشغول کرده حمید میگه دیگه ولش کن و بهش فکر نکن بذار بره دنبال خوشی های خودش اما من هنوز تو ذهنم دارم با فاطمه و کارش کلنجار میرم....
برچسب : نویسنده : dostane2 بازدید : 130